خاطرات
"خداوندا:تومیدانی که من دلواپس فردای خودهستم. مباداگم کنم راه قشنگ ارزوهارا.مباداگم کنم اهداف زیبارا... مباداجابمانم ازلطف وموهبتهایت. "خداوندا:مرامگذارلحظه ای تنها....! زندگی ساختنی ست.نه گذراندنی.بمان برای ساختن. نسازبرای ماندن......! فاصله بین مشکل وحل آن یک زانوزدن است. اما نه دربرابرمشکل بلکه دربرابر"خدا"...... امروز می خوام یک خاطره از سلف دانشگاه براتون بگم اما خیلی خودمونی گفتم به لطف خودتون ببخشید!! در انتظار رفتنم ، به نزد آن عزیز و پاک شب است و نام تو را عارفانه میخوانم سلامتیه کسایی که آرامش دیگران براشون مهم تر از برطرف کردن تنهایی خودشونه به سلامتی آدمایی که وقتی میفهمن چقدر دوسشون داری ، بازم آدم میمونن … به سلامتی حرفایی که بک اسپیس پاکشون میکنه … به سلامتی اونایی که هرچی سعی می کنی که فقط برای یه لحظه بهشون فکر نکنی فقط یه لحظه اما بازم نمی تونی ! به سلامتی اونایی که خیلی تنهان ؛ نه که نمیتونن با کسی باشن ، فقط دلشون نمیخواد با هرکسی باشن سلامتیه اونایی که از شدت دلتنگی به کما رفتن … به سلامتی کسی که دوسش داری و پیشت نیست اما یه یادگار ازش داری که وقتی نیگاش میکنی ، همه ی آدم ها برای خودشون یک چیزِ یواشکی دارند ؛ سلامتی دلامون که دلتنگ کسایی میشن که اصلا نمیدونن دل چیه … به سلامتی خودمون که مخاطب خاصِ هیچکس نیستیم . . . دلـــــــــــم تنــــــــــــگ اســــــت؛ صــــــــــدايم خـــيـــــــــــــس وبـــــــارانيـســـــــت ؛ نمــــــيدانـــــم چــــــــرا در قـلــــــب من پــــــاييــــــــــــز طــــــولانيســــــت!! بهترین دوست اون دوستیه که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمیدونیم ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره بدست نیاریم نمی دونیم چی رو از دست دادیم. اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی بر این نیست که اون هم همین کارو بکنه پس انتظار عشق متقابل نداشته باش . فقط منتظر باش تا اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه اینطور نشد خوشحال باش که توی دل تو رشد کرده . در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد در یک ساعت میشه یکی رو دوست داشت و در یک روز میشه عاشق شد . ولی یک عمر طول میکشه تا کسی رو فراموش کرد .دنبال نگاهای نرو چون میتون گولت بزنن . دنبال دارایی نرو چون کم کم افول میکنه . دنبال کسی باش که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز تیره رو روشن کرد . کسی رو پیدا کن که تو رو شادکنه . دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای کسی اونقدر تنگ میشه که میخوای اونو از رویات بکشی بیرون و توی دنیایی واقعی بغلش کنی . رویایی رو ببین که می خوای . جایی برو که دوست داری . چیزی باش که میخوای باشی . چون فقط یک جون داری و یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی . آروز می کنم به اندازه کافی شادی داشته باشی تا خوش باشی . به انداز ه کافی بکوشی تا قوی باشی . به اندازه کافی اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمونی و به اندازه کافی امید تا خوشحال بمونی .همیشه خودتو جای دیگران بذار اگر حس می کنی چیزی ناراحتت میکنه احتمالا دیگران رو هم آزار میده.شادترین افراد لزوما بهترین چیزها رو ندارن . اونافقط از اونچه تو راهشون هست بهترین استفاده رو میبرن.شادی برای اونایی که گریه میکنن و یا صدمه میبینن زنده است . برای اونایی که دنباش میگردن و اونایی که امتحانش کردن . چون فقط اینها هستن که اهمیت دیگران رو تو زندگیشش میفهمن. عشق با یک لبخند شروع میشه با یک بوسه رشد میکنه و با اشک تموم میشه . روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده شکل می گیره. نمیشه تا وقتی که دردها و رنجها رو دور نریختی توی زندگی به درستی وقتی به دنیا اومدی تو تنهایی کسی بودی که گریه میکردی وبقه میخندیدن. سعی کن یه جوری زندگی کنی که وقتی رفتی تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن. دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند. به دنیا زانو نخواهم زد ، حتی اگر آسمان به کوتاهی قامتم شـود. من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت ، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد ، زیرا شادمانی او شادمانی من است . . . بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى ، محبت اوست پس محبت کنید چه به دوست ، چه به دشمن ! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست . من برای متنفربودن از کسانیکه از من متنفرند وقتی ندارم***زیرا من گرفتار دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند...!!" خدایا گاهی تو را بزرگ می بینیم زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه کودکی را دید که به مکتب میرفت. از او پرسید: پسر جان چه میخوانی؟ - قرآن. - از کجای قرآن؟ - انا فتحنا…. نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد. سپس یک سکه زر به پسر داد اما پسر از گرفتن آن امتناع کرد! نادر گفت: چر ا نمی گیری؟ گفت: مادرم مرا میزند میگوید تو این پول را دزدیده ای. نادر گفت: به او بگو نادر داده است. پسر گفت: مادرم باور نمیکند. میگوید نادر مردی سخاوتمند است. او اگر به تو پول میداد یک سکه نمیداد. زیاد میداد! حرف او بر دل نادر نشست. یک مشت پول زر در دامن او ریخت. از قضا چنانچه مشهور تاریخ است در آن سفر بر حریف خویش محمد شاه گورکانی پیروز شد. شیشه ای میشکند یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟ یک نفر میگوید:شاید این رفع بلاست! دیگری می پرسد شیشه پنجره را باد شکست؟ دل من سخت شکست هیچ کسی هیچ نگفت غصه ام را نشنید. از خودم می پرسم ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود......... می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
در دسـتـانـشـان عـزت یـک مـرد واقـعـی لـمـس مـی شـود ...
مـی شـود بـه آنـها تـکـیـه کـرد ...!
اهـل نـامــوس بــازی نیـسـتنـد !...
مـی شـود روی حـرف و قـول هـایـشـان حـسـاب کـرد ...!
هـنـوز هـم هـسـتنـد دخــــتـــــرانــــــے کـه تـنـشـان بـوی مـحـبـت خـالـص مـی دهـد !
بـکـر و نـابـنـد ...
احـسـاسـاتـشـان دسـت نـخـورده اسـت، لـمـس نـشـده انـد، تـحـقـیـر نـشـده انـد ...
آری، هـنـوز هـم هـسـتنـد !
نـادرنـد ! کـمـیـاب انـد ! پـاک انـد !
روزی کـه قـرار مـی شـود کـنـار گـوش کـودکـشان لالایـی بـخـواننـد
شـرمـشـان از نـام "پــــــــدر" نـمـی شـود !
و در آغـوش هـمـسـرشـان، چـشـمـانـشـان را نـخـواهـنـد بـسـت کـه بـا رویـای دیـگـری سـر کـننـد
♥
هـنـوز آدم هـایـی از جـنـس فـرشــتـه پیـدا مـی شـونـد ...
كـمـیـاب انـد !
امـــا هــســتنــد ...
ادامه مطلب
خدای عشق و عاشقی ، مرا بکن تو مرد خویش
در انتظار رفتنم ، نکش مرا تو منتظر
خدای قلب من تویی،مردم ز قلب سرد خویش
در انتظار رفتنم ، سخت و بسی هم قاطعم
خدای هر کرداری ، پشیمانم ز کرد خویش
در انتظار رفتنم ، مرا به رفتن وا مزار
خدای امیدم تویی، نکن مرا تو ردِ خویش
در انتظار رفتنم ، من با همین اشکای سرد
خدای هر اشک و غزل ، بخر مرا بخردِ خویش
ببین كه شعر تو را بی بهانه میخوانم
شب است و مرغ شب و ذكر حمد ایزد پاك
و من كه ذكر تو را جاودانه میخوانم
به كلبه دل من عاشقانه كن گذری
كه من همیشه تو را ، عاشقانه میخوانم
جوانه میشكفد دردلم به عشق وصال
و من ، دوباره تو را چون جوانه میخوانم
أسیر موج دعایم ، كسی نمیداند
كه زیر موج ، غزل از كرانه میخوانم
در این غروب غم انگیز ، همدم من باش
ببین كه شعر تو را ، بی بهانه میخوانم
و دلی رو برای خوش گذرانیشون به بازی نمی گیرن
این یعنی عشق !
پس به سلامتی هرچی عاشقه !
حرف میزنن ، راه میرن ، نفس میکشن ولی هیچ حسی ندارن !
بوش میکنی و حس میکنی کنارته …
سلامتی اونی که با خاطراتشم خوشی !
یک اتفاقِ یواشکی یا یک حسِ یواشکی ، یک آدمِ یواشکی و شاید هم یک عشقِ یواشکی …
سلامتی هر چی یواشکی …
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما.
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد.
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند, ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ... تو را فرو بریزند .! تا تو را انکار کنند ..!! تا از رویت رد شوند...!!!!"
گاهی کوچک
این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک
این منم که گاهی نزدیک می شوم ،گاهی دور.!!
می توانند خیلی نرم و آرام،بدون اینکه هیاهو داشته باشند؛با وقار و متین وارد زندگیات شوند
و بودنشان ولو بی سر و صدا؛خالیها را پر کند
دوست داری صندلی بیاوری و بنشانیشان جلوی چشمت؛یا حتی توی دلت ...
تعدادشان زیاد نیست
این آدمها را نبايد از دست داد
بايد كنارت بمانند
بمانند تا آخر دنيا ...
دوستداشتنیاند
لازمند.............
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
Power By:
LoxBlog.Com |